در حال گوش دادن به وویس های کلاس آنلاینم بودم که استاد ایده ای مطرح کرد و گفت : همین الان چند کلمه ای درباره جستار هفته تان در سایت بنویسید و تعهد بدهید که تا آخر هفته تکمیلش کنید.
مانند کسی که چیزی با سرش برخورد کرده باشد و دایره ای با پروانه های گوناگون دور سرش بچرخد، برای انتخاب موضوع گیج شده بودم. آخر تصمیم گرفتم درباره این اوقات کمی بنویسم و از وقت هایی حرف بزنم که برای نوشتن امروز و فردا می کنم و بالاخره علتش را پیدا کنم.
قول داده ام تا آخر هفته این مطلب را تکمیل کنم. امیدوارم که بشود…
در درس هایی که در دوران دبیرستانم می خواندم قضیه ای وجود داشت به نام برهان خلف. هرگاه می خواستیم چیزی را اثبات کنیم که بدیهی به نظر می رسید و از روی صورت مسئله نمی شد به راحتی به جواب رسید به این روش متوسل می شدیم. البته بعدها اصطلاحی در علم شکل گرفت به نام مهندسی معکوس که بی شباهت با این برهان نیست. تا به امروز کوچکترین خاطره ای ندارم که در آن ها از مشتق و انتگرال استفاده کرده باشم و بهره ای از آن درس ها برده باشم اما امروز برای حل مشکلم در نوشتن تصمیم گرفتم دست به دامن برهان خلف یا مهندسی معکوس شوم تا ببینم می توانم صحت این گفته را اثبات کنم که هر چه خار آید، روزی به کار آید یا نه؟
1
وقتی نمی دانیم چه می خواهیم بنویسیم ساده ترین و ابتدایی ترین راهی که داریم این است که بنویسیم. شاید مسخره به نظر برسد اما تا ننویسیم متوجه مشکلمان نخواهیم شد. من هم مثل شما بر این موضوع واقفم که پیدا کردن ایده آن هم برای نوشتن کار بسیار دشواری است اما باید به ذهنمان اجازه دهیم تا بیشتر کندوکاو کند و فقط همان گاه است که می توانیم مهارتمان را افزایش دهیم.
وقتی از نوشتن صحبت می کنم منظورم این نیست که به خودمان فشار بیاوریم و خودمان را دچار سرخوردگی و عزت نفسمان را خدشه دار کنیم بلکه فقط می خواهم بگویم به ذهنتان اجازه دهید آزادانه به هرجایی که دوست دارد سرک بکشد و به هرچه می خواهد فکر کند حتی موضوعاتی خارج از آن چیزی که فکر می کردید باید روی کاغذ بیاورید.
این نوشتن نیست که ما را خسته می کند
ننوشتن است که بار خستگی تمام عالم را
روی دوش ما می گذارد
شاهین کلانتری
2
راه حل دیگر خواندن برای نوشتن است. تا می توانید بخوانید.مطالعه به شما اجازه می دهد با افق های فکری نویسندگان مختلف آشنا شوید ضمن اینکه همیشه می توانید موقع مطالعه از متن های نویسندگان مختلف، کلمه برداری کنید. کلمه از مصالح کار نویسنده است. همان طور که یک قناد نمی تواند بدون در اختیار داشتن آرد و شکر و مواد مورد نیازش شیرینی و کیک خوبی بپزد نویسنده هم بدون کلمات نمی تواند کاری از پیش ببرد و از دیدگاه من ابزار کار هر کسی باید بر علم روزش منطبق شود و با آن پیشرفت کند پس یک نویسنده موفق کسی است که همیشه در حال افزایش دادن دایره واژگانش از طریق مطالعه و یادگیری باشد.
اگرچه مطالعه فقط کتابخوانی نیست اما فقط کتاب خواندن است که منجر به بارور شدن می شود و نه هیچ چیز دیگر.
چرا که کتابخوانی به تمرکز و تأملی نیاز دارد که با آن تمرکز، فرصت دریافت مفاهیم را به دست می آوریم و بعد از آن مغزمان در فرآیند تجزیه و تحلیل و پردازش اطلاعات، هر بار چیزهای تازه ای به دانسته هایمان می افزاید. هرچه خلاقیت ما در پردازش اطلاعات بیشتر باشد، خوانده ها، دیده ها و شنیده ها به چیزهای جدیدتری مبدل می شوند و مرحله زایایی مغزمان شگفت زده ترمان خواهد کرد.
3
تقلید کردن از سبک نویسنده مشهور یا مورد علاقه مان در ابتدای راه هیچ ایرادی ندارد. چون با تقلید کردن به مرور می توانیم شیوه خودمان را پیدا کنیم. همان طور که در ابتدای زندگی حتی برای راه رفتن از دیگران تقلید می کردیم حال نیز می توانیم این کار را انجام دهیم تا به سطحی از درک برسیم که به آسانی بتوانیم بقیه راه را با شیوه خودمان پیش ببریم.
4
رونویسی، باز نویسی یا تکرار نوشته های مورد علاقه مان از دیگران می تواند تا حد قابل قبولی روی کیفیت چیزهایی که می نویسیم تاثیر بگذارد. گاهی اوقات ذهنمان خسته است و یا تمرکز کافی برای نوشتن را نداریم. در این زمان ها می توانیم با نوشتن از روی نوشته های قبلی، نوشتن نامه ای به یک دوست خیالی یا حتی برای خودمان، به ذهنمان فرصت استراحت کردن بدهیم. با این کار هم قلممان گرم می شود و هم ذهنمان کمی استراحت می کند تا برای نوشتن مطلب جدید آماده شود.
5
صحبت کردن با دیگران در این زمان ها می تواند راهگشای دیگری برایمان باشد. از مزایای این روش می توان این نکته را یادآور شد که می توانیم به مسائل از دید دیگران نگاه کنیم و بفهمیم که آن ها به چه چیزهایی فکر می کنند یا دغدغه اصلی شان چیست. ممکن است در این میان افرادی پیدا شوند که مانند ما دغدغه نوشتن داشته باشند و ما با فهمیدن این نکته متوجه می شویم فقط خودمان نیستیم که این مشکل راداریم بلکه دیگرانی نیز بوده اند که توانسته اند به حل این موضوع فائق بیایند.
6
خودشناسی می تواند از دیگر عواملی باشد که در این راه کمکمان می کند. بیایید باهم روراست باشیم. بهتر است به این که چه چیزی مانع نوشتنمان می شود اعتراف کنیم.
کمال گرایی، ترس، عدم تمرکز، کمبود مطالعه، ضعف دایره واژگان یا تنبلی؟
تمام این عوامل می توانند بهانه های خوبی برای ننوشتن و موفق نشدن باشند.
سوال اصلی این است که آیا شما می خواهید با ادامه دادن به همان روند قبلی زندگیتان را جلو ببرید؟ اگر جوابتان مثبت است؛ بیشتر از این وقتتان را هدر ندهید و همین الان ادامه خواندن این مقاله را رها کنید. در غیر این صورت باید بدانید که در این مسیر هیچ چیزی نباید مانعی بین شما و نوشتن باشد.
7
برای حل هر مسئله ای راه حلی وجود دارد. باید ریشه مشکلاتتان را پیدا کنید. برای خودتان وقت بگذارید. به منظم و ساختار یافته شدن ذهنتان اهمیت بدهید. از روش های مدیتیشن برای آرام سازی ذهن و تمرکز کمک بگیرید. هرروز حداقل نیم ساعت وقتی به خودتان اختصاص بدهید و مطالعه کنید. درگوگل به دنبال جستجو و یادگیری چیزهای جدید باشید. با یادگیری و مطالعه و استمرار در نوشتن علاوه بر غلبه به تنبلی، دایره واژگانتان را افزایش دهید. کمال گرایی و ترس فقط با افتضاح نوشتن و اشتباه کردن است که از بین می روند.
8
با استفاده از خلاقیت می توانیم در نوشتن بهتر عمل کنیم. اگر فکر می کنید خلاقیت ندارید اصلا نگران نباشید چون این مهارت را نیز می توان مانند هر مهارت دیگری آموخت. با فیلم دیدن، مطالعه، دیدن آثار مشاهیر جهان در هر زمینه ای و صحبت با دیگران به تقویت خلاقیتتان بپردازید. کافی است از این پس کمی زیرک باشید و به هر چیزی که می بینید و می خوانید با هدفمندی و دقت بیشتری توجه کنید. خلاقیت باعث می شود سوژه های بیشتر وبهتری برای نوشتن پیدا کنید.
9
از ابزارهای مختلف استفاده کنید، بسته به اینکه با چه چیزی راحت تر هستید انتخاب کنید که با رایانه کار کرده و تایپ کنید یا به قلم و کاغذ پناه ببرید. نوع ابزاری که استفاده می کنید اهمیتی ندارد موضوع مهم لذت بردن شما از نوشتن است.
10
اگر منتظر نشسته اید تا متن و نوشته ای از آسمان به شما وحی شود یا از منبعی الهی برای نوشتن الهام بگیرید یا به فکر این هستید که هنوز استعداد کافی برای نوشتن ندارید باید بگویم انتظارتان بیهوده است. یعنی طرز فکر شما این گونه است که می پندارید مطالب به همه نویسندگان بزرگ الهام شده است؟
تا به حال چاهی را دیده اید که قبل از حفر کردن و کندنش، آب از آن بیرون بیاید؟
باید شروع کنید، بنویسید و اعماق وجودتان را حفر کنید. از غصه خوردن و آبغوره گرفتن چیزی عایدتان نمی شود.
پس به قضیه استعداد به شکل یک تمرین نگاه کنید شما تا وقتی کاری را انجام ندهید بهترین راه برای انجامش را پیدا نمی کنید.
11
همیشه کاغذ یادداشت یا دفترچه ای همراه خود داشته باشید. از تمرین های مختلف بهره بگیرید. با دقت به جزییات اطرافتان نگاه کنید. در طول روز ممکن است ایده های مختلفی به سرتان بزنند که اگر آن ها را یادداشت کنید تا حد زیادی از فراموش کردنشان جلوگیری خواهید کرد.
12
به ایده هایتان به چشم بذر درختانی تنومند و پربار نگاه کنید. سعی کنید هر روز تا حد زیادی به آن ها رسیدگی کنید. مانند مراحل رشد و نمو درختان، ایده هایتان را به موقع سمپاشی، اصلاح و هرس کنید تا در فصل مناسب به بار بنشینند.
نوشتن درختی است
که در
میوه دادن خساست
به خرج
می دهد اما سایه آن
از تمام
درخت های دیگر
سخاوتمندتر است.
شاهین کلانتری
13
اگر به کاری علاقه داری پس معطل چه هستی؟ اگر دلت می خواهد بنویسی و نمی توانی تنها به این دلیل است که هنوز به اندازه کافی تمرین نکرده ای. عمر کوتاه است و فرصت دیگری وجود ندارد تا بتوانی به دنبال علاقه ات بروی پس بهترین زمان دقیقا همین الان است از آن نهایت استفاده را ببر و سراغ علایقت برو. نگذار موانع کوچکی مانند ترس و کمال گرایی ریشه علاقه ات را بخشکانند.
علاقهات را به بهانه آلوده نکن
14
لازم نیست در ابتدای کار شق القمر کنی و مجموعه رمانی ده جلدی بنویسی. سخت نگیر. باقدم های کوچک آغاز کن. از خاطراتت بنویس. روزانه نویسی کن. در حد چند جمله یا کلمه آن چه را که دیدی و شنیدی توصیف کن. فقط این نکته را به خاطر داشته باش که تمرین های کوچک را باید به طور مستمر انجام دهی تا به نتیجه مطلوب برسی.
حتی نوشتن بیمایهترین متنها هم اگر مدام و مداوم صورت بگیرد، قدرت فرسایندۀ قلم! را چندین برابر میکند
شاهین کلانتری
15
با قلم، کاغذ، کلمات، نوشتن و خواندن رفیق باش. هر چه بیشتر بخوانی با کلمات بیشتری دوست می شوی که در مواقع لزوم خودشان را به تو می رسانند و روی کاغذ و نوشته ات در جای درست می نشینند.
شاهین کلانتری